تشکر از خدا از طرف عمه رضوان
به نام خدایی که در این نزدیکی ست
میدونم شاید این تشکر کردن کافی نباشه در برار تمام نعمتهایی که خدای خوبم به من عطا کرده ولی من بیش از این توان و زبان ندارم که تشکر کنم...
خدا از تو ممنونم
که اجازه دادی تا به این دنیای فانی بیام و تجربه های مختلفی کسب کنم
که به من نعمت بزرگ سلامتی رو عطا کردی که بتونم کاری ریز و بزرگم رو خودم انجام بدم
که من این لطف رو عطا کردی که بتونم اطرافیانم و خانواده ام رو دوست داشته باشم
که من صبور بودن رو عطا کردی که بتونم همه سختیها و همه بدیهای دیگران رو تحمل کنم
که به من یاد دادی چطور با مشکلاتم روبرو بشم و ازشون بگذرم
که به من فرصت دادی کارهای خوب وبد رو از هم تشخیص بدم و معنی خوب بودن و بد بودن رو بدونم
که به من آموختی که چگونه تکیه گاه دیگران در سخت ترین لحظه ها باشم
که من فرصت دادی تا بتونم ببخشم و بخشیده بشم و آرامش این بخشیدن ها رو تجربه کنم
که به من این لطف رو عطا کردی تا بتونم از خودم بگذرم و خودخواه نباشم که کسی رو از خودم ناراحت کنم
که به من بهترین ها رو عطا کردی تا دوست داشتن رو درک کنم و تجربه کنم
که به من فهم دادی معنی دوست داشتن و دوست داشته شدن رو بیاموزم
که به من دانش دادی که از روی منطق و احساس پاک تصمیم بگیرم نه از خودخواهی و خود بینی ام
خدایا تشکر میکنم به خاطر تمام داده ها و نداده هایت که داده هایت نعمت و نداده هایت حکمت است
خدایا به من توان بیشتری بده که اگر ماندنم بیش از این است بتوانم باشم و بودنم باعث عذاب و سختی کسی نباشد.
خدایا سپاس فروان میگویم تو را که تنها یار تنهایی ام و تکیه گاه تمام سختیهایم بودی و هستی
خدایا سپاس میگویم که من نور بوندنت را در دلم جاری کردی.
خدایا دستم را بگیر و مگذار در ظلمت جهل و نادانی دستت را رها کنم
که تنها و بی کس شوم در این دنیا.
دیگرتوان سخنی نیست.
"یا حق"